ما به نقطه نابودی سینما در دهه نود رسیدهایم/ جریان غالب در سینمای ایران، جریان چپاول است + فیلم
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۰۸۵۷۵
نوروزی گفت: «در سالهای اخیر پولهایی وارد صنعت سینما شده که صرفا به خاطر تفنن بوده و در این میان مخاطب، هیچ انگاشته میشود؛ به دنبال این مسئله مدتهاست اکران موضوعیت و اهمیت خود را از دست داده است.»
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس مهراجی؛ فرهنگ؛ همان نردبانی که نامزدها در روزهای منتهی به انتخابات، خوب بلدند از آن بالا بروند، اما پس آن که بساط صندوقهای رای برچیده شد همه چیز به فراموشی سپرده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه که از سیاستگذاریهای کشور برداشت میشود این است که اساسا هیچگاه فرهنگ به عنوان یک عنصر مستقل درنظر گرفته نشده و همیشه زیر سایه مسائل اقتصادی و سیاسی معنا شده، این موضوع در ابعاد مختلف فرهنگ و هنر نیز تاثیرگذار بودهاست. از نگاه شما سیاست گذاریهای فرهنگی جامعه به خصوص در حوزه سینما در چه سطحی قابل ارزیابی است؟
من در جواب این سوال باید نگاهی داشته باشم به سالهایی که تا رسیدن به این دهه گذراندیم. قبل از انقلاب اسلامی با ویترینی از سینما مواجه بودیم که در سالهای ۵۵ و ۵۶ با افول و ورشکتگی روبرو شد و مخاطب سینما را رها کرد، این مسئله در انتقادات چهرههای مطرح آن زمان نظیرکیارستمی، بیضایی، تقوایی و... نسبت به سازوکار حاکم بر سینما نیز مشهود و مبرهن و قابل بررسی است. کما اینکه معتقد بودند با توجه به بورژوازی انحطاط یافته (نظام سرمایهداری حاکم بر جامعه)، تزلزل هنر طبیعی بوده است.
اساسا در دوران قبل از انقلاب، سینما به یک امر ورشکسته تبدیل شده بود. از باب نمونه محمدعلی فردین در سن ۴۵ سالگی همچنان در نقش جوان اول ظاهر میشد، چون تهیهکنندگان معتقد بودند اگر این فرد در یک اثر سینمایی حضور داشته باشد به فروش خوبی خواهد رسید. یعنی اراده معطوف به خلق اثر هنری از بین رفته و سازوکار حاکم بر سینما، صرفا تجاری بود و اقتصاد همه چیز را تعیین میکرد. در آن دوره، سینما بیشتر به وسیله بخش خصوصی فعالیت میکرد و گاهی مراکزی نظیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آثاری را تولید میکردند.
پس از انقلاب ماهیت سینما متحول شد. به طور مشخص بخش خصوصی کنار گذاشته شد و کل سینما در بخش دولتی گنجانده شد. برای ایجاد تحول در صنعت سینما، تعریف سینما دچار دگرگونی شد. مبنای تعریفی که از سینما ارائه میشد این بود که سینما به قهرمان نیاز ندارد بلکه سینما همانند یک دانشگاه باید عمل کند و وظیفه تنویر افکار عمومی را به عهده دارد. نهادینهسازی این تعریف در میان اهالی فرهنگ در حالی بود که ماهیت سینما در تمام دوران اولا و باالذات سرگرمی است.
حال اگر تولیدکننده از قوه خلاقیت برخوردار باشد میتواند در حین سرگرم کردن مخاطب، پیامهایی را در جهت آموزش افکار عمومی انتقال دهد. خروجی این تعریف از سینما، تولید آثاری بدون بودجه دولتی و از بین رفتن بخش خصوصی بود. در آن برهه، مهمترین نماد سینمای معناگرانه و دانشگاهگونه چیزی فراتر از محسن مخملباف نبود. هر چند در دوره ۶۰، آثار سینمایی باکیفیتی به طور محدود تولید شد که برخی از آنها نظیر فیلم سینمایی «دستمزد» به عنوان یک اثر فاخر انقلابی با سرمایه بخش خصوصی ساخته شد.
نوروزی ادامه داد: مجددا در اواسط دهه ۷۰ موج سینمای تجاری و سیاسی به راه افتاد و مشکلاتی را به دامنهی آسیبها افزود. به طور کلی درباب سیاست گذاریهای چهلساله پس از انقلاب معتقدم اراده معطوف به هنر، به رسمیت شناختن فرهنگ وهنر به عنوان امر مستقل از سیاست و چه بسا امر بالادست سیاست به طور مطلق در دو جناح وجود نداشتهاست. سینما، تئاتر و موسیقی به عنوان ابزاری در دست سیاست معنا یافته در صورتی که فهم و معرفت سیاسی همواره محصول عناصر فرهنگی و هنری هستند. مصداق بارز این مشکل را میتوانیم در دوران انتخابات مشاهده کنیم. زمانی که توقعات و انتظارات مدنظر حادث نمیشود چرا که حوزه مولد معرفت و رای و فکر سیاسی که همان فرهنگ و هنر باشد، سالهاست به نابودی کشیده شده است.
وضعیت کنونی سینما از دهههای ۵۰ تا ۸۰ به مراتب ناخوشایندتر است به گونهای که میتوان گفت ما به نقطه نابودی سینما در دهه اخیر رسیدهایم. سیاستگذاریهای سینمایی در دهه ۹۰، مسیر را برای آن دسته از افرادی هموار کرد که صرفا سینما را به عنوان یک صنعت پولساز میشناسند و برایشان تفکر و هنر دغدغه به حساب نمیآید.
این موضوع هم در جریانی که ادعاهای روشنفکری و آزادیخواهانه دارند دیده میشود و در هم در جریانهای مدافع اندیشههای ارزشی. به دنبال این ماجرا مخاطب باردیگر سینما را رها کرد، نظیر اتفاقی که در سالهای ۵۵ و ۵۶ رخ داد. در سالهای اخیر پولهایی وارد صنعت سینما شده که صرفا به خاطر تفنن بوده و در این میان مخاطب، هیچ انگاشته میشود و به تبع آن اکران موضوعیت و اهمیت خود را از دست داده است.
یکی از وجوه مشخصه سینمای ایران در دهه ۹۰، تولید فراگیر آثار سینمایی در ژانر کمدی است که نسبتا با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده و اکنون گزاره اصلی چرایی شکلگیری این جریان در سینمای ایران است. به نظر شما منشا این اتفاق چیست؟
در این دهه ما تنها با فراگیری آثار کمدی روبرو نبودهایم. بلکه به موازات آن با موجی از آثار اجتماعی روشنفکرانه که اصطلاحا فیلمهای آپارتمانی نامیده میشوند، نیز مواجه بودیم. منشا تولید فراگیر این دسته از آثار سینمایی، راحت طلبی و میل به سود بیشتر است. شکلگیری این خصوصیات محصول سیاستگذاریهای دولت و حاکمیت در بخش فرهنگ است. این روزها اگر کسی بخواهد یک اثر فاخر سینمایی در موضوعات گوناگون تولید کند و به شخصه دغدغه کار جدی داشته باشد از همان ابتدای مسیر پشیمان میشود و این نتیجهی فرایندهایی است که ما تعریف کردهایم.
مدیر سینما آزادی اضافه کرد: در هیچ دههای به اندازه دهه۹۰ این حجم از پولهای بادآورده را در سینما ندیده بودیم. جریان غالب در سینمای ایران، جریان چپاول است و در سال ۹۸ بیش از ۶۰ درصد تولیدات سینما تابع همین فرمول ساخته شدهاند. این موضوع ربطی به پولشویی ندارد چراکه پولشویی در ابعاد گستردهتر و چندصدمیلیاردی اتفاق میافتد، اما به طور کلی کارگردانانی که دغدغه تولید آثار فاخر دارند و به حقوق مخاطب احترام میگذارند در سینمای ما بسیار کم تعداد هستند. با این شرایط سوال مشخص این است که نهادهای نظارتی که باید روی منابع مالی فیلمها نظارت کنند دقیقا کجا ایستادهاند و چه میکنند؟
حرکت جریان سینمای ایران به وسیله پولهای بادآورده دولتی و خصوصی نتیجه انفعال حاکمیت و سپس به طور ویژه دولت در برابر سیاستگذاریهاست. در سال ۹۸، تنها ۹ فیلم به فروش بالای ۱۰ میلیارد رسیدند.۸۰ تا ۸۵ درصد تولیدات سینمای ایران در سال ۹۸ زیانده بودند. چطور میشود سینمایی ضررده باشد، اما باز هم تولید داشته باشد؟ علت این است که خرج این سینما را مخاطب نمیدهد و سود تولیدکنندگان آثار سینمایی در اکران نیست بلکه در تولید است. اگر خرج سینما در ایران همانند امریکا، اروپا، چین، آسیای شرقی و ترکیه، با خرید بلیت از سوی مخاطب تامین میشد اکنون ما به این نقطه از انحطاط نمیرسیدم.
با این وجود بسیاری از فیلمسازان کشور مدعی هستند که این سبک از تولیدات مطابق ذائقه مردم است، بنابراین به تولید این آثار ادامه میدهند،این گزاره درست است؟
چه کسی تعیینکننده ذائقه مخاطبان است؟ ما در حال تحمیل تولیدات سینمایی خود به مخاطبان هستیم. کافی است دفاتر پخش آثار سینمایی با کمپانیهای خارجی قرارداد ببندند و تولیدات خارجی همزمان در سینماهای ایران اکران شود تا عمق فاجعه رخ نشان دهد. در سال ۹۸ در سینماهای ایران، آثاری اکران شدند که مخاطبان پس از تماشای فیلم، از گیشه درخواست میکردند پول بلیتی که خریداری کردیم را برگردانید. این یعنی با ساخت آثار سینمایی ضعیف به شعور مخاطبان توهین کردهایم و برای ذائقه آنها ارزش قائل نیستیم.
این نکته را به خاطر داشته باشیم هرجایی نگاه مخاطب را باارزش بشماریم موفق خواهیم بود. چه کسی میگوید تنها آثار کمدی در سینمای ایران با استقبال روبرو میشود؟ اگر اینطور باشد چرا آثاری نظیر «سرخپوست»، «شبی که ماه کامل شد» و «متری شش و نیم» به فروش خوبی رسید؟ این یعنی وقتی یک اثر سینمایی بر اساس اسلوب و استانداردها از جمله احترام به مخاطب ساخته شود قطعا در حوزه مخاطب با استقبال خوبی مواجه خواهد شد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سینما آزادی سجاد نوروزی سینمای ایران فیلم سینمایی سینمای ایران سیاست گذاری آثار سینمایی فرهنگ و هنر عنوان یک بخش خصوصی سال ۹۸ یک اثر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۰۸۵۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین مهمان "مست عشق" شدند
عصر ایران - امروز جمعه ۱۴ اردیبهشت در رویدادی کم نظیر، بزرگان فرهنگ و ادب و هنر در موزه سینما گردهم آمدند و به تماشای فیلم سینمایی "مست عشق" آخرین فیلم حسن فتحی که بر اساس برداشتی آزاد از حکایت شمس و مولانا ساخته شده است، نشستند.
شاید به جرات بتوان گفت که جمع کردن چنین بزرگانی در کنار هم، تنها در سایه اسامی بزرگی چون شمس و مولانا امکان پذیر بود که با همت سازندگان فیلم سینمایی مست عشق و "بنیاد شمس و مولانا" این امر محقق شد.
بزرگانی از دکتر محمدعلی موحد مولوی شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب کشور، دکتر کریم زمانی و دکتر جلالالدین کزازی و دکتر ژاله آموزگار از ادیبان و مولویپژوهان برجسته، پروفسور ارفعی زبانشناس و متخصص زبانهای باستانی کشورمان که ترجمه منشور کوروش از خدمات ارزنده ایشان به تاریخ و فرهنگ کشورمان به شمار میآید تا استاد لوریس چکناواریان و استاد خدایی از بزرگان موسیقی کشور، استاد کریم زمانی، استاد محمد حیدری، استاد عینالدین صادقزاده و استاد سبزه که همگی از اساتید بنام خطاطی و خوشنویسی کشور هستند، دکتر موسی غنی نژاد استاد برجسته اقتصاد و دکتر عبدالمحمود رضوانی مترجم و زبانشناس بزرگ کشورمان که ترجمه گلستان سعدی به انگلیسی از شاهکارهای ایشان است، دکتر سید احمد محیط طباطبایی، دکتر یونس شکرخواه، دکتر نمکدوست و دکتر فرید قاسمی که همگی از اساتید نامدار حوزه ارتباطات به شمار میروند، در برنامه صبح امروز در سالن سینماتوگراف موزه سینما به تماشای "مست عشق" نشستند.
این مراسم که از ساعت ۱۰ صبح و با حضور حسن فتحی کارگردان و فرهاد توحیدی نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی مست عشق آغاز شد، با تماشای فیلم ادامه یافت و پس از آن این اساتید در کنار یکدیگر و در محفلی دوستانه به بحث گفتگو درباره فیلم و محتوای آن پرداختند.
ابتکار گروه تولید فیلم سینمایی مست عشق در برنامهریزی این رویداد که به نوعی با هدف ایجاد همگرایی میان جامعه نخبگانی و مخاطبان سینمایی شکل گرفته بود، در پایان مراسم و پس از اتمام فیلم بازخوردهای بسیار مثبتی را به همراه داشت.
حضور ستارگانی چون دکتر محمدعلی موحد در کنار لوریس چکناواریان پیام آور این واقعیت جذاب بود، که پاسداران و نگاهبانان تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم، همچنان برای حمایت از آثار فاخری که مبلغ و نمایندهی چهرهی زیبای «ادبیات پارسی و عرفان ایرانی» در پیش چشم مردم جهان است، در کنار هنرمندان متعهد کشورمان ایستادهاند تا همچون همیشه، سالنهای سینما محلی برای گرد آمدن فرهیختگان و تعالی فرهنگ باشد.
هرچند بازخورد شگفت انگیز این چهرههای دانشمند و نکته سنج، مسئولیت دستاندرکاران و خالقان اثر را در آینده سنگین تر می کند اما در عین حال، تعاریف زیبایی که این ستارگان درخشان آسمان فرهنگ و ادب کشور از فیلم و محتوای آن داشتند و رضایتمندیشان از نحوه پرداختن به ظرایف رابطه شمس و مولانا برای عوامل سازنده فیلم بسیار جالب توجه و امیدوار کننده بود.
امروز مجمع ستارگان با زبانی که مخصوص خودشان است گفتند: اگر خوب بسازید، خوب ببینید و به داشتههای این مرز بوم آگاه و مؤمن باشید، در کنار شما هستیم.
این علاقمندی از تشویقهای پایان فیلم تا احساسات برانگیخته تعدادی از مخاطبان که بویژه لحظات انتهایی فیلم را با چشمانی اشکبار دنبال میکردند تا سخنانی که پس از اتمام فیلم و بیرون از سالن نمایش عنوان میکردند، همگی نشان از آن داشت که فیلم توانسته است در رسیدن به بخش قابل توجهی از اهداف خود که همانا بازنمایی برگی از تاریخ زرین فرهنگ و ادبیات کشورمان حول دو شخصیت برجسته آن یعنی شمس و مولانا است، موفق عمل نماید.